تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت یک دارایی براساس مطالعه تاریخچه قیمت و حجم آن دارایی در گذشته، می باشد. از تحلیل تکنیکال عموماً برای شناسایی فرصت های سرمایه گذاری استفاده می شود و می توان آن را برای هر بازاری مثل بازار سهام، فارکس، ارزهای دیجیتال به کار برد.
استفاده از تحلیل تکنیکال به حدود ۳ قرن پیش برمیگردد و چارلز داو اولین کسی است که از این مدل تحلیل استفاده کرده است.چارلز داو بنیان گذار وال استریت ژورنال بود که با استفاده از تحلیل تکنیکال، شاخص داو جونز را طراحی کرد.
در طی سالیان گذشته، تحلیلگران الگوها و روش های بسیاری را برای تحلیل تکنیکال نمودارها، ابداع کرده اند. آنها با استفاده از ترکیب این الگوها و روش ها، به استراتژی های معاملاتی مبتنی بر نمودار دست پیدا کرده و با استفاده از این استراتژی ها به خرید و فروش سهام مشغولند.
طبق نظر چارلز داو در تحلیل تکنیکال، سه اصل برقرار است:
۱. همه چیز در قیمت خلاصه شده است.
۲. قیمت ها در روند مشخصی حرکت می کنند.
۳. تاریخ تکرار می شود.
اصول چارلز داو
اصل اول: همه چیز در قیمت خلاصه شده است.
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که هر عامل تاثیرگذاری روی قیمت یک دارایی، قطعاً در نمودار آن لحاظ شده است. به طور مثال اگر محصول شرکتی افزایش نرخ فروش گرفته یا خبر داخلی یا خارجی مرتبط با آن منتشر شده، قطعاً این عوامل در قیمت اثر کرده و این تاثیر در نمودار دیده خواهد شد.
اگر این اصل را بپذیریم در واقع قبول کرده ایم که قیمت و نمودار همه چیز است که بنظر اصل درستی نیست. اما چرا؟ بهتر است از خودمان بپرسیم اگر برای بررسی یک دارایی، فقط نمودار و تحلیل تکنیکال کافی بود، چرا روش های دیگر مثل تحلیل بنیادی وجود دارد؟
این اصل درصورتی درست است که بازارها را کارا و انسان ها و تصمیماتشان را کاملاً عقلانی و اقتصادی بدانیم، اما بارها اثبات شده است که بازارها کارایی ندارند چرا که احساسات انسان ها در تصمیم گیری هایشان تاثیرگذار است. بنابراین به این دلیل که هرکس در تصمیماتش، آگاهانه یا ناخودآگاه احساساتش را دخیل می کند و ترجیحاتی را دارد، انسان امروز عملکرد ۱۰۰% عقلانی و اقتصادی نخواهد داشت.
بنابراین این اصل تقریباً رد شده است و در دنیای امروزی هیچ جایی ندارد.
اصل دوم: قیمت ها در روند مشخصی حرکت می کنند.
موضوع این اصل این است که قیمت ها به دلایل مختلف و موجود در هر زمان، در جهت خاصی حرکت می کنند و از روند خاصی پیروی می کنند. حرکت و روندی که قیمت در حال طی کردن آن است، تا زمانی ادامه پیدا می کند که عوامل خارجی یا داخلی، وضع موجود را تغییر دهند. این تغییر بر روند حال حاضر تاثیر می گذارد که در این صورت روند جدیدی شکل می گیرد.
روندهای قیمتی ممکن است به سه بخش روند های کوتاه مدت، روند های میانمدت و روند های بلندمدت تقسیم بندی شوند. باید بدانیم که این روندها در دل یکدیگر ایجاد خواهند شد، به طور مثال فرض کنید که با توجه به شرایط خاصی، روند بلندمدتی و کلی قیمت حالت صعودی دارد، اما قطعاً در طول مسیر، روندهای نزولی کوتاه مدتی نیز به خود خواهد دید. به عبارتی لازمه حرکت صحیح و سالم قیمت، ایجاد روندهای صعودی و نزولی کوتاه مدتی است و همین روندهای کوتاه مدتی در کنار هم، روند اصلی حرکت نمودار را برای بلندمدت مشخص می کنند.
اصل سوم: تاریخ تکرار می شود.
افرادی که در بازار های مالی فعالیت می کنند، عموماً به نوسانات قیمت، واکنش نشان می دهند. این نوسانات قیمت باعث تشکیل اشکال خاصی در نمودارها می شوند که امروزه آنها را به نام الگوهای کندلی و قیمتی می شناسیم. الگوهای قیمتی از سال ها قبل تاکنون، در نمودار جوابگو بوده اند و هنوز هم پاسخگو هستند. بنابراین می توان اینطور استنباط کرد که هنوز هم، واکنش افراد به نوسانات قیمت به همان شکلی هست که در گذشته بوده پس تاریخ همواره در حال تکرار شدن است.
مزیت های تحلیل تکنیکال
از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال می توان به سرعت و همه جانبه بودن آن اشاره کرد. در واقع با تحلیل تکنیکال می توان به سرعت نمودارهای موجود را بررسی کرد و با توجه به استراتژی معاملاتی خود، متوجه شویم که آیا آن دارایی مناسب سرمایه گذاری هست یا خیر؟ همچنین می توان به کمک تحلیل تکنیکال، فرصت های سرمایه گذاری را در بازه های زمانی مختلف مثل کوتاه مدت، میانمدت، بلندمدت بررسی کرد. بنابراین تحلیلگران تکنیکال چه با دید نوسانگیری چه با دید سرمایه گذاری بلندمدت، می توانند نمودار را در تایم فریم های مناسب تحلیل کرده و برای سرمایه گذاری کردن تصمیم گیری کنند. مزیت سوم تحلیل تکنیکال این است که در همه بازارها و همه دارایی ها کاربرد دارد. از بازار بورس گرفته تا فارکس و ارزهای دیجیتال یا حتی یک دارایی ساده مثل قیمت برنج، اگر نمودار قیمتی آن دارایی در دسترس باشد، به سادگی قابل تحلیل خواهد بود.
آیا سرمایه گذاری با تحلیل تکنیکال کافیست؟
تجربه نشان داده است که با توجه به کارا نبودن بازارها و تصمیم گیری توام با احساس انسان ها، تحلیل تکنیکال به تنهایی نمی تواند موفقیت تحلیلگر را تضمین کند. در کنار تحلیل تکنیکال باید از انواع دیگر تحلیل، مثل بنیادی(Fundamental)، تابلوخوانی و روانشناسی هر بازار هم بهره بگیریم. چرا که بزرگان هر بازاری می توانند به کمک نمودار، به راحتی تحلیلگرها را فریب داده و تصمیمات آن ها را به جهتی که تمایل دارند، هدایت کنند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟
تحلیل تکنیکال به کمک نمودارها، سعی در تحلیل قیمت دارد و با توجه به ۳ اصل گفته شده در ابتدای مقاله، قیمت را همه چیز می داند و معتقد به تکرار تاریخ است. در مقابل تحلیل بنیادی تلاش می کند تا با توجه به پارامترهایی نظیر فروش و درآمد، هزینه ها، سود خالص شرکت و …، ارزش شرکت را به دست آورد و با قیمت آن مقایسه کند. حال در صورتی که قیمت آن دارایی از ارزشش کمتر باشد، آن را مناسب سرمایه گذاری می داند. از دیگر تفاوت های تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوان به سرعت بررسی و تحلیل اشاره کرد، چرا که تحلیل بنیادی عموماً زمان زیادی را برای بررسی طلب می کند اما تحلیل تکنیکال خیر. در واقع با تحلیل تکنیکال به سرعت می توان تکلیف قیمت و توجیه پذیر بودن آن دارایی برای سرمایه گذاری را مشخص کرد.
از کجا به نمودار سهام و ارزها دسترسی داشته باشم؟
با توجه به بازاری که در آن فعالیت می کنیم، سایت ها و ابزارهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد که می توانیم از آنها استفاده کنیم.
در بازار ایران، عموم افراد از سایت رهاورد ۳۶۵ یا مفیدتریدر برای تحلیل سهام استفاده می کنند. همچنین برای تحلیل جفت ارزهای بازار فارکس و ارزهای دیجیتال می توان از سایت تریدینگ ویو یا سایت خود کارگزاری که در آن عضویت داریم، استفاده کنیم.
تحلیل نمودارها، به سرعت و به صورت همه جانبه، وضعیت کلی سهم/ ارز دیجیتال / جفت ارز را مشخص می کند اما باید بدانیم که نگاه همه جانبه به یک دارایی قطع به یقین سودمندتر است. بهتر است علاوه بر تحلیل تکنیکال، از سایر روش های تحلیلی مثل تحلیل بنیادی و روانشناسی بازار و … نیز برای تکمیل یافته های خود و تصمیم گیری دقیق تر، بهره بگیریم. در آخر ذکر این نکته ضروریست که تلاش کنیم بدون هیچ تعصبی نسبت به یکی از روش های تحلیل، از همه روش ها در کنار هم، استفاده کنیم.